اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تعبیر کردن

نویسه گردانی: TʽBYR KRDN
تعبیر کردن . [ ت َ ک َدَ ] (مص مرکب ) بیان کردن به عبارت دیگر که واضح تر باشد. (از ناظم الاطباء). تأویل و تفسیر و شرح و بیان . || بیان کردن خواب . تفسیر کردن خواب . شرح رؤیا و خواب و خبر دادن از مراد آن :
خیال دولت تو هرکه بیند اندر خواب
معبرش همه نیک اختری کند تعبیر.

امیرمعزی (از آنندراج ).


در خواب شوم روی تو تصویر کنم
بیدار شوم وصل تو تعبیر کنم .

خاقانی .


گر ندانید که تعبیر کنید آتش و آب
رمز تعبیر ز آیات و سور بگشائید.

خاقانی .


هرکه سر زلف تو در خواب دید
کافریش زلف تو تعبیر کرد.

عطار.


با دل بی خبر اظهار ندامت ز گناه
همچو خوابی است که در خواب کنی تعبیرش .

صائب (از آنندراج ).


من یکی خواب پریشانم ولی ناگفتنی
جز خموشی کس نمی یابم که تعبیرم کند.

منیر (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.