تعقیب . [ ت َ ] (ع مص ) زرد شدن میوه ٔ عرفج . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از پی درداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). از پس کسی درآمدن و در پس کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دنبال کردن . (از اقرب الموارد). چیزی را در پس چیزی کردن . (آنندراج ). تردد و آمدو شد نمودن بکوشش در طلب چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). واپس نگریستن و متردد شدن در جستجوی چیزی . (آنندراج ). || در سال دو بار غزو کردن . (تاج المصادر بیهقی ). دو بار در جنگ کفار رفتن در یک سال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دوباره کردن کاری را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بازگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). واگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || بازگردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || وا گوشه ٔ دهان افکندن سخن . (تاج المصادر بیهقی ). || حکم کسی را فسخ کردن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). فسخ کردن حاکم حکم حاکم پیشین را با حکم دیگری . (از اقرب الموارد). || بدل چیزی گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آشکار کردن عیب کسی و بیان کردن اغلاط وی . (از اقرب الموارد). || نشستن بعد نماز جهت دعا و انتظار و درنگی و التفات کردن در آن و منه الحدیث : من عقب فی الصلوة فهو فی الصلوة و نماز بعد تراویح و قوله تعالی : ولی مدبراً و لم یعقب یا موسی
۞ ؛ ای لم یعطف و لم ینتظر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || استثناء: لیس فی صدقته تعقیب ؛ ای استثناء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بعد تراویح نافلة خواندن . (از اقرب الموارد). نماز بعد تراویح . (ناظم الاطباء).