تعلق داشتن . [ ت َ ع َل ْ ل ُ ت َ ] (مص مرکب ) پیوند داشتن . بستگی داشتن علاقه و دلبستگی داشتن . دوستی و محبت داشتن . خواهانی . کشش و پیوستگی
: دلی که با سر زلفت تعلقی دارد
چگونه جمع شود با چنین پریشانی .
سعدی .
با چو تو روحانیی تعلق خاطر
هرکه ندارد دواب خویش پرست است .
سعدی .
در آن فرصت مرا به خاتونی تعلق شده بود.... چرا نمیگویی که بر فلان فلان خاتون تعلق دارم و عاشق شده ام ؟ (انیس الطالبین بخاری ص
119). و رجوع به تعلق و دیگر ترکیبهای آن شود.