اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تعلیم گر

نویسه گردانی: TʽLYM GR
تعلیم گر. [ ت َ گ َ ] (ص مرکب ) تعلیم فرما :
مرا خضر تعلیم گر بود دوش
به رازی که آمد پذیرای گوش .

نظامی (از آنندراج ).


تعلیم گر تو شد که اینجای
آتشکده ایست دودپیمای .

نظامی .


و رجوع به تعلیم و تعلیم فرما و دیگر ترکیبهای تعلیم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.