تعیب
نویسه گردانی:
TʽYB
تعیب . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) عیب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تعییب . (از اقرب الموارد). به عیب نسبت دادن چیزی را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || باعیب قرار دادن کالا را و عیب ناک ساختن آن را. (ناظم الاطباء). باعیب قرار دادن چیزی را. (از اقرب الموارد). و رجوع به تعییب شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
تایب آبادی . [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ زین الدین ابوبکر تایب آبادی . رجوع به تایبادی شود.
احمد تائب . [ اَم َ ءِ ] (اِخ ) ابن عثمان . رجوع به عثمان زاده شود.