اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تفته جگر

نویسه گردانی: TFTH JGR
تفته جگر. [ ت َ ت َ / ت ِ ج ِ گ َ ] (ص مرکب ) کنایه از عاشق باشد. (برهان ). عاشق مهجور. (انجمن آرا). عاشق .(ناظم الاطباء). || جگرسوخته :
قرصه ٔ شمس شود قرصه ٔ ریوند ز لطف
بهر تفته جگران کآفت گرما بینند.

خاقانی .


|| کسی را گویند که علت دق داشته باشد. (برهان ). گرفتار بیماری دق و تب لازم . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.