اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تفنگ خوردن

نویسه گردانی: TFNG ḴWRDN
تفنگ خوردن . [ ت ُ ف َ خوَرْ / خُر دَ ] (مص مرکب ) تیر خوردن . گلوله خوردن . فرود آمدن گلوله ٔ تفنگ بر بدن :
به اشتهای غرض پسندان
زیان ندارد تفنگ خوردن .

بیدل (از آنندراج ).


ز توپ آید سلامی هر مقامش
خورد یا رب تفنگی بر سلامش .

محمد سعید اشرف (ایضاً)


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.