اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تقاضا کردن

نویسه گردانی: TQAḌA KRDN
تقاضا کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خواستن و خواهش نمودن . (ناظم الاطباء). مطالبه :
حاجت شود روا چو تقاضا کند کرم
رحمت روان شودچو اجابت شود دعا.

خاقانی .


روزی که بر صحرا مجتمع بودند ناصرالدین او را تقاضای سخت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ابریق گر آب تابه گردن نکنی
از لوله برون شدن تقاضانکند.

سعدی .


عدالت این تقاضا میکند کزخرمن قسمت
نیابد نان جوهرکس که نان گندمی دارد.

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.