تقاعد کردن
نویسه گردانی:
TQAʽD KRDN
تقاعد کردن . [ ت َ ع ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازایستادن و تغافل و تکاهل کردن . (ناظم الاطباء) : سپاه فرستاد به زمین نوبه و ایشان تقاعد کرده بودند درمال فرستادن . (مجمل التواریخ ). رجوع به تقاعد شود
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.