اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تقاعد کردن

نویسه گردانی: TQAʽD KRDN
تقاعد کردن . [ ت َ ع ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازایستادن و تغافل و تکاهل کردن . (ناظم الاطباء) : سپاه فرستاد به زمین نوبه و ایشان تقاعد کرده بودند درمال فرستادن . (مجمل التواریخ ). رجوع به تقاعد شود
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.