تقریر افتادن
نویسه گردانی:
TQRYR ʼFTADN
تقریر افتادن . [ ت َ اُ دَ ] (مص مرکب ) گفتن . بیان کردن : اینقدر از فضایل این پادشاه تقریر افتاد. (کلیله و دمنه ). اینقدر از فضایل ملک که تالی و تابع دین است تقریر افتاد.(کلیله و دمنه ). این حکمتی چند موجز از خصایص ملک ودولت ... تقریر افتاد. (کلیله و دمنه ). || مقرر گردیدن : وزارت بر ابوالحسن ... عتبی تقریر افتاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 46).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.