تک
نویسه گردانی:
TK
تک . [ ت ِ ] (اِ) تکه ٔ طعام باشد که بعربی لقمه خوانند. (برهان ). تکه ٔ طعام باشد و آنرا کراس نیز خوانند و بتازی لقمه خوانند. (فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). || بمعنی پیش و نزدیک هم آمده است . (برهان ). بمعنی پیش باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). پیش و نزدیک . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
دم تک . [ دُ ت َ ] (اِ مرکب ) ۞ صفراغون . عصفورالشوک .عصفورالسیاح . طروغلودقس . طروغلودیس . طرغلودیس . (یادداشت مؤلف ). مرغی است برابر گنجشک پی...
شب تک . [ ش َ ت َ ] (اِ) شپتک . شب نک . نوعی از بازی باشد و آنچنان است که بیک پای برجهند و لگد بر پشت و پهلوی هم زنند. (برهان ) (آنندراج ) (...
یک تک . [ ی َ / ی ِ ت َ ](ص مرکب ، ق مرکب ) به یک روش دویدن . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تک رو. [ ت َ رَ / رُو ] (نف مرکب ) در تداول امروز تک رونده . خودسر. که توجهی به تصمیم دسته جمعی افراد گروه نکند. سرکشی کننده از عقاید دیگران...
تک لو. [ ت َ ] (اِ مرکب ) (از: تک = واحد+ لو = خال ) نامی است که در ورقهای بازی به آس که یک خال دارد نهند.
تک لپه . [ ت َ ل َپ ْ پ َ /پ ْ پ ِ ] (اِ مرکب ) اصطلاح گیاه شناسی در تقسیم بندی گیاهان که در دانه ٔ آنها فقط یک لپه است مانند گندم و خرما. ای...
تک پا. [ ت ُ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در تداول عوام زمانی کوتاه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): یک تک پا رفتم بدیدن فلان . (یادداشت ایض...
تنها راه
به تک راه گیرند بر آب و آتش
بدندان بدرند پولاد و مرمر.
عنصری (از آنندراج ).
غرم تک . [ غ ُ ت َ ] (ص مرکب ) آنکه مانند میش کوهی بدود : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه آهودو و روباه حیله گوردن .منوچهری .