اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تکاسل

نویسه گردانی: TKASL
تکاسل . [ ت َ س ُ ] (ع مص ) کاهلی نمودن بی کاهلی . (زوزنی ) (از اقرب الموارد). خود را کاهل و سست نمودن . (غیاث اللغات ). خود را کاهل نمودن . (آنندراج ) : معاذیر نامقبول در میان نهاد وراه تقاعد و تکاسل پیش گرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 341). اگر در ادای برخی از آن تهاون و تکاسل روا دارند هرآینه در معرض خطاب آیند. (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تکاسل کردن . [ ت َ س ُ ک َ دَ] (مص مرکب ) سستی کردن . تقاعد. تهاون . کاهلی کردن : و از ادای خراج تقاعد می نمایند و تکاسل و تهاون می کنند. (ت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.