تگ و پوی . [ ت َ گ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تک و پوی . تاخت و دو. تکاپو. دویدن و رفتن با شتاب : دراثنای آن تگ و پوی و جست و جوی بر در وثاق ماهرویی گذشت . (سندبادنامه ص
236). و شاهزاده از جست و جوی و اسب از تگ و پوی فروماند. (سندبادنامه ص
253). || جستجو و تفحص . تک و پوی . تکاپوی
: هزارگونه غم از هر سویی است دامنگیر
هنوز در تگ و پوی غم دگر می گشت .
سعدی .