گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تل نویسه گردانی: TL تل . [ ت ُ ] (اِ) نام درختی است که در پل سفید به کُرکُو ۞ دهند و این درخت در جنگلهای آلاداغ و بجنورد و جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران و همچنین در ارسباران یافت شود. رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 208 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی تل عقرقوف تل عقرقوف . [ ت َل ْ ل ُ ع َ رَ ] (اِخ ) از بناهای کیکاوس در زمین بابل . ابن البلخی آرد: بعد از کیقباد نبیره ٔ او کیکاوس ... پادشاهی بگرفت ... ... تل بردنگان تل بردنگان . [ ت ُ ب َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 195 تن سکنه دارد. (از فرهنگ... تل ابراهیم تل ابراهیم . [ ت َل ْ ل ِ اِ ] (اِخ ) نامی است که اکنون شهر مرد ۞ را نامند که از شهرهای شنعا بود. رجوع به فرهنگ ایران باستان صص 118-119 ... تل شورستان تل شورستان . [ ] (اِخ ) موضعی است به بخارا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کامپی تل لو کامپی تل لو. [ت ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ حاکم نشینی است در کورس به ایالت یاستیا و 200 تن سکنه دارد. قلعه تل گوه قلعه تل گوه . [ ق َ ع َ ت ُ گ َ وَ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 10هزارگزی جنوب خاور فهلیان و ک... قلعه نو تل سرخ قلعه نو تل سرخ . [ ق َ ع َ ن ُ ت ُ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 59 هزارگزی خاور اردکان و کنار را... طل طل . [ طُل ل ] (ع اِ) گردن . || یک خوردنی از شیر. (منتهی الارب ). ج ، طلل . || شیر. (منتخب اللغات ). شیر. و منه یقال : ما بالناقة طل ؛ ای م... طل طل . [ طَل ل ] (ع اِ) باران ریزه . (منتهی الارب )(منتخب اللغات ). سبکترین و ضعیفترین باران . نم . (منتهی الارب ). شب نم . (منتخب اللغات ). فو... طل طل . [ طَل ل ] (ع مص ) دیرداشت وام . امروز و فردا کردن غریم خود را. (منتهی الارب ). || کمی شیر ناقة. (منتهی الارب ). کم شدن شیر ناقه . (من... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۰ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود