گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تلخ جوان نویسه گردانی: TLḴ JWʼN تلخ جوان . [ ت َ ج َ ] (اِ مرکب ) زهر و سم و مرگ . (ناظم الاطباء). و در بیت زیر از نظامی مقصود، زَهرِه کیسه ٔ صفراست : تلخ جوانی یزکی در شکارزیرتر از وی سیهی دُردخوار. نظامی .رجوع به تلخ خوان و رجوع به مخزن الاسرار نظامی چ وحید ص 51 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود