اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تلخ گویی

نویسه گردانی: TLḴ GWYY
تلخ گویی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) بدگویی و بدسخنی . تلخ گفتاری . عمل تلخ گو :
چون بحر کنم گناه شویی ۞
امانه ز روی تلخ گویی . ۞

نظامی (لیلی و مجنون ص 42).


رجوع به تلخ گو وتلخ گفتاری و ذیل تلخ رویی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.