تلقی
نویسه گردانی:
TLQY
تلقی . [ ت َ ل َق ْ قی ] (ع مص ) دیدار کردن . || پیش آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پیش باز شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || واگرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیزی از کسی فراگرفتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تلقن . (اقرب الموارد). || باردار گردیدن زن و متلق ة (متلقی ) نعت است از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (در تصوف ) فراگرفتن آنچه از حق بر تو وارد شود. (از تعریفات جرجانی ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تلقی . [ ت َ ل َق ْ قی ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از عربی ، ملاقات و پذیرفتن چیزی . (ناظم الاطباء).
تلقی کردن . [ ت َ ل َق ْ قی ک َ دَ ] (مص مرکب ) پذیرفتن . قبول کردن : به سمع رضا تلقی کردن . به حسن قبول تلقی کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخ...
طلقی . [ طَ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن ابراهیم بن احمد طلقی استرابادی ، از مردم استراباد و جرجان . او در استراباد از ابوالحسن احمدبن عبداﷲ الاسترا...