تلة
نویسه گردانی:
TL
تلة. [ ت ِل ْ ل َ ] (ع اِ) کوزه ای از پوست طلع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مشربه ای از غلاف طلع. (ناظم الاطباء). || یک بار افتادن ، مصدر است برای مرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
طلح . [ طَ ل َ ] (اِخ ) نام موضعی است . اعشی گوید : کم رأینا من اناس هلکواو رأینا المرء عَمْراً بطلح . (معجم البلدان ).و گویند «ذوطلح » نام ...
تله تو. [ ت َل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجانی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان واقع و 100 تن سکنه دارد و محصول آنجا کتیراست . (از ...
تله کش . [ ت ِل ْ ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) در تداول عامه ، آنکه بیگاری کند. آنکه با مزدی سخت اندک برای کسی خدمت کند. رجوع به تله ک...
تله رز. [ ت َ ل َ / ل ِ رَ ] (اِ مرکب ) کرم البری . انگور جنگلی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به این دو کلمه و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 2...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تله زنگ . [ ت َ ل ِ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب است که در بخش اندیمشک شهرستان دزفول واقع است و همچنین نام یکی از ایستگاههای راه آهن ...
منظور همان تلقین می باشد ، یا نیرویی که کسی را به کاری وادار نماید یا فکر خود را در او القا نماید
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تله پاس . (مازنی )، ("ت" با آوای زیر )، به پوسته سبز گردو گفته میشود . مانند : "آغوز تله پاس" - پوست سبز گردو .