تمام
نویسه گردانی:
TMAM
تمام . [ ت َ ] (ع اِ) تمام الشی ٔ؛ تمامی آن . تمامة و تتمه مثل آن . (منتهی الارب ). همه . و تمام الشی ٔ، همه ٔ آن وتمامی آن . (ناظم الاطباء). مصدر تَم ّ و تمام الشی ٔ، آنچه بدان اجزاء آن کامل گردد. (از اقرب الموارد). || و من العروض ما استوفی نصفه الاخیر بمنزلة الحشو و یجوز فیه ما جاز فیه کالنوع الاول من الکامل ومن المتقارب او ما یمکنه ان یدخله الزحاف فیسلم منه . (منتهی الارب ). جنسی از عروض است . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
طمام . [ طَ م ِ ] (اِخ ) شهری است بنزدیکی حضرموت و آنجا کوهی است بلند و گویند بر چکاد آن شمشیری نهاده شده است ، چون آدمی بسوی آن نگرد یا...