اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تمام ساختن

نویسه گردانی: TMAM SAḴTN
تمام ساختن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) پایان دادن :
خورشید در دو هفته کند ماه را تمام
حسن تو کارمن به نگاهی تمام ساخت .

صائب (ازآنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کار تمام ساختن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) کار تمام کردن . رجوع بهمین لغت شود.- کار کسی یا جانوری را تمام ساختن ؛ او را کشتن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.