تمتع یافتن . [ ت َ م َت ْ ت ُ ت َ ] (مص مرکب ) لذت یافتن . بهره و فایده یافتن . (ناظم الاطباء). تمتع بردن .نصیب یافتن
: از ثمرات رأی در وقت آفت تمتعی زیادت نتوان یافت . (کلیله و دمنه ). هرکجا که رویم اگرچه در خصب و نعمت باشیم بی دیدار تو تمتع و لذت نیابیم . (کلیله و دمنه ). عابد از طعمه های لطیف خوردن گرفت ... و از فواکه و مشموم و حلاوتها تمتع یافتن . (گلستان ). و از ریعان جوانی تمتع نیافته . (گلستان ).
تمتع ز هر گوشه ای یافتم
زهرخرمنی خوشه ای یافتم .
سعدی .
رجوع به تمتع و دیگر ترکیبهای این کلمه شود.