تمثال
نویسه گردانی:
TMṮAL
تمثال . [ ت َ ] (ع مص ) مثل آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || برابر و شبیه کردن چیزی به چیزی . (از اقرب الموارد). || نگاشتن پیکر، نگاشته مانند پیکری . (منتهی الارب ). نگاشتن تمثال مانند پیکری .(ناظم الاطباء). به همه ٔ معانی رجوع به تمثیل شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تمثال .[ ت ِ ] (ع اِ) صورت نگاشته . (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تندیسه . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). پیکر نگاشته . (م...
تمثال . [ ت ِ ] (اِخ ) نام اشعث بن قیس کندی است . (منتهی الارب ).
صیبا تمثال . [ ] (اِخ ) اسم خادم شاؤل بود (دوم سموئیل 19:17) که داود او را مفی نوشت وکیل قرار داد (دوم سموئیل 9:2-12). (قاموس کتاب مقدس...
تمثال غیرت . [ ] (اِ مرکب ) کتاب حزقیال 8:3 و 5، به واضحی تمام معلوم نیست که در این آیه به کدام تمثال اشاره می نماید الا اینکه می توا...