اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تمکین نهادن

نویسه گردانی: TMKYN NHADN
تمکین نهادن . [ ت َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تمکین کردن . اطاعت کردن :
جوانمرد شاطرزمین بوسه داد
ملک را ثنا گفت و تمکین نهاد.

سعدی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.