اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تمنی کردن

نویسه گردانی: TMNY KRDN
تمنی کردن . [ ت َ م َن ْ نی ک َ دَ ] (مص مرکب ) آرزو کردن . تمناکردن . خواهش کردن . طلب حصول چیزی کردن :
چون جان بخدمت است تن ار نیست گو مباش
دل مهره یافت مار تمنی چرا کند.

خاقانی .


از چنگ غم خلاص تمنی کنم ز دهر
کافغان به نای و حلق چو ارغن درآورم .

خاقانی .


و رجوع به تمنی و تمنا و ترکیبهای آنها شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.