اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنام

نویسه گردانی: TNAM
تنام . [ ت َ م ] (ع مص ) افزون شدن و بسیار شدن . (ناظم الاطباء). || خفتن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تنعم . [ ت َ ن َع ْ ع ُ ] (ع مص ) به ناز زیستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). فراخ و آسان زندگانی گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب...
تنعم . [ ت َ ع ُ ](اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ). تَنْعُم و تَنْعُمة، دو قریه اند از اعمال صنعا. (از معجم البلدان ).
تنعم کردن . [ ت َ ن َع ْ ع ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوش گذراندن . به ناز و نعمت زندگی کردن . در خوشی و آسایش و نعمت زیستن : هزار سال تنعم کنی...
تنعم راندن . [ ت َ ن َع ْ ع ُ دَ ] (مص مرکب ) خوشگذرانی کردن . در ناز و نعمت زیستن . در آسایش وفراغ بال بسر بردن . خوش بودن در زندگی : سیه ن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.