اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تند

نویسه گردانی: TND
تند. [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی ظاهراً در خراسان دور که انگور و شراب آن به خوبی مشهور بوده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام محلی در ماوراءالنهر که به خوبی انگور و شراب مشهور بوده است . (یادداشت ایضاً). سوزنی در قصیده ای به قافیه ٔخجند و قند و کمند و نژند بیت ذیل را مقطع آورده است ... و ظاهراً نام محلی است که شراب آن به خوبی معروف بوده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
قاعده ٔ بزم سازبر گل و نقل و نبیذ
کز سفرت سوده شد نعل کمیت و سمند
خصم تو چون شمع باد بر گذر تندباد
بر کف تو چون چراغ باده ٔ انگور تند.

سوزنی .


گهی چو شمس بتاب و گهی چو سرو ببال
گهی چو ابر ببار و گهی چو برق بخند
به تندباد اجل جانسپار باد عدوت
تو جانفزای بروی نگار و باده ٔ تند.

سوزنی .


بقای عمر و جاهت باد چندان
که ناید سالها در حد چندی
دلت با خرمی با اهل عشرت
کفت با جامه ٔ صهبای تندی .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تند و تیز. [ ت ُ دُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تندتیز. (ناظم الاطباء). پرشتاب . سریع و پرحدت : که تند و تیز به دل بردن من آمده ای شتاب چیست به ...
تند و خند. [ ت َ دُ خ َ / ت ُ دُ خ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تار و مار که زیروزبرشده و ازهم پاشیده باشد. (برهان ). تار و مار و زیر و زبر و سرنگون ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تند و خوند. [ ت ُ دُ خُن ْ ] (ص مرکب ، از اتباع ) ترت ومرت و تار و مار. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 90). تار و مار. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.