تند. [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی ظاهراً در خراسان دور که انگور و شراب آن به خوبی مشهور بوده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام محلی در ماوراءالنهر که به خوبی انگور و شراب مشهور بوده است . (یادداشت ایضاً). سوزنی در قصیده ای به قافیه ٔخجند و قند و کمند و نژند بیت ذیل را مقطع آورده است ... و ظاهراً نام محلی است که شراب آن به خوبی معروف بوده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
: قاعده ٔ بزم سازبر گل و نقل و نبیذ
کز سفرت سوده شد نعل کمیت و سمند
خصم تو چون شمع باد بر گذر تندباد
بر کف تو چون چراغ باده ٔ انگور تند.
سوزنی .
گهی چو شمس بتاب و گهی چو سرو ببال
گهی چو ابر ببار و گهی چو برق بخند
به تندباد اجل جانسپار باد عدوت
تو جانفزای بروی نگار و باده ٔ تند.
سوزنی .
بقای عمر و جاهت باد چندان
که ناید سالها در حد چندی
دلت با خرمی با اهل عشرت
کفت با جامه ٔ صهبای تندی .
سوزنی .