تنصیف
نویسه گردانی:
TNṢYF
تنصیف . [ ت َ ] (ع مص ) به دو نیم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دونیم کردن چیزی را و از هم نصف نصف کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نزد محاسبان عبارت است از بیرون ساختن نیمی از عدد را... (از کشاف اصطلاحات الفنون ). مناصفه و دونیمه کردن چیزی . (ناظم الاطباء). || سرپوش (سرپوشه یا سرپوشنه ) بر سر افکندن . (زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). خمار پوشانیدن دختر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دوموی گردیدن سر یا ریش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیمی از موی سر یا ریش سپید شدن و نیمی دیگر سیاه ماندن . (از اقرب الموارد). || سرخ شدن بعض غوره ٔ خرما و سبز ماندن بعض دیگر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.