تنقل کردن
نویسه گردانی:
TNQL KRDN
تنقل کردن . [ ت َ ن َق ْ ق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بکار بردن میوه و شیرینی و امثال آن نه بطریق غذای عادی شب و روز. بصورت نُقل خوردن . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا) : ازآن وجه میوه ها در سولوق ریختم تا بهر وقت از آن با فرزندان تنقلی می کنم . (جهانگشای جوینی ). || مزه ٔ شراب کردن . خوردن چیزی اندک و خوش طعم با شراب . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به تنقل شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.