اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنگاب

نویسه گردانی: TNGAB
تنگاب . [ ت َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) پایاب و کم عمق . (ناظم الاطباء). || آبی کم مانده از گوشتی بسیار که جوشانده و پخته باشند درآن آب . که ماده ٔ آن بسیار باشد: آبگوشتی تنگ آب ؛ آبگوشتی که گوشت آن فراوان و آب آن بسیار کم باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). از: «تنگ »، بمعنی قلیل و کم و نادر + آب . رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تنگاب . [ ت َ] (اِخ ) دهی از دهستان ایزه ٔ شهرستان اهواز است که 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تنگاب . [ ت َ ](اِخ ) دهی از دهستان بخش کوهک شهرستان جهرم است که 169 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
تنگاب اﷲداد. [ ت َ ب ِ اَل ْ لاه ] (اِخ ) دهی از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین است که 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.