اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنگ اندرآوردن

نویسه گردانی: TNG ʼNDRʼAWRDN
تنگ اندرآوردن . [ ت َ اَ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) کم گردانیدن فاصله را. سخت نزدیک گردیدن :
چو تنگ اندرآورد با من زمین
برآهختم آن گاوسر گرز کین .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 196).


چو تنگ اندرآورد با او زمین
فروکرد گرز گران را به زین .

فردوسی .


چو من تنگ روی اندرآرم بروی
سر آید ترا تیزی و گفتگوی .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.