تنگ ترکان . [ ت َ گ ِ ت ُ ] (اِخ ) نام موضعی است از ترکستان . (برهان ) (از غیاث اللغات ). در برهان گفته موضعی است . (شرفنامه ٔ منیری ). در برهان گفته موضعی است از ترکستان و بملاحظه ٔ تنگ در خطا افتاده . تنگ ترکان تنگی است در فارس که چون از کازرون دو فرسخی بگذرندبدان تنگ رسند و در میان دو کوه واقع است و محل دزدان است و قوافل را که به دشتستان و بوشهر روند در آن تنگنا خطر است . (انجمن آرا) (آنندراج )
: در این شهر باری به سمعم رسید
که بازارگانی غلامی خرید
رحیل آمدش هم در آن هفته پیش
دل افکار و سربسته و روی ریش
چو بیرون شد از کازرون یک دو میل
به پیش آمدش سنگلاخی مهیل
بپرسید کاین قله را نام چیست
که بسیار بیند عجب هرکه زیست
چنین گفتش از کاروان همدمی
مگر تنگ ترکان ندانی همی
برنجید چون تنگ ترکان شنید
تو گفتی که دیدار دشمن بدید
سپه را یکی بانگ برداشت سخت
که دیگر مران خر، بینداز رخت
نه عقلست و نی معرفت یک جوم
اگر من دگر تنگ ترکان روم .
(بوستان ).
برون رفتم از تنگ ترکان که دیدم
جهان درهم افتاده چون موی زنگی .
(گلستان ).