گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تنگ توشه نویسه گردانی: TNG TWŠH تنگ توشه . [ ت َ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) تنگ روزی . تنک روزی . که سرمایه اندک دارد. که تنگدست است : یکی تنگ توشه بدی شوربخت شهی دادمت افسر و تاج و تخت . اسدی (گرشاسبنامه ).رجوع به تنگ و تنک و ترکیبهای آن دو شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود