اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنگ خو

نویسه گردانی: TNG ḴW
تنگ خو. [ ت َ ] (ص مرکب ) بدخو و کج خلق . (ناظم الاطباء). تنگ خوی . زودخشم . دشوارخوی :
کارها تنگ گرفته ست بدوی
روزه ٔ تنگ خوی کج فرمای .

فرخی .


خطا کرد پرگار غمزش همانا
که رسم جفا بر من آن تنگ خو زد.

خاقانی .


رجوع به تنگ خویی و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.