تنگ درزی . [ ت َ دَ ] (حامص مرکب ) چسبانی و اختلاط. (غیاث اللغات ) (آنندراج )
: به تنگ درزی ربط صد آشناچه کنم
دلم خوشست که بیگانه همنشینت نیست .
تأثیر (از آنندراج ).
بعضی گویند بضم اول و فتح نون (کذا) و کاف عربی (تُنَک دَرْزی ) بمعنی پیوستگی و وصل دو چیز باشد که محل وصل آنها به غور معلوم شود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به تنک درزی شود.