اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنگ روی

نویسه گردانی: TNG RWY
تنگ روی . [ ت َ ] (ص مرکب ) کسی که به اندک مبالغه از شرم سخن قبول کند. (فرهنگ رشیدی ). کنایه از شخصی است که به اندک مبالغه مطلب بزرگی را قبول کند. (برهان ). کسی که بدون ابرام درخواست کسی را قبول نماید. (ناظم الاطباء). رجوع به تنک روی شود. || کنایه از بخیل و ممسک و ترشرو باشد ۞ . (انجمن آرا) :
بنالید درویشی از ضعف حال
بر تنگ رویی خداوند مال .

سعدی (از انجمن آرا).


|| باریک چهره . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.