اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنگ فروبردن

نویسه گردانی: TNG FRWBRDN
تنگ فروبردن . [ ت َ ف ُ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) پوشیدن و ناپدید کردن . (شرفنامه ٔ منیری ) :
فتاده ام به گروهی که در ثناشان نیست
مساق لفظ رکیک وجمال معنی تنگ
بقول نیک چو من نامشان برآرم زود
به فعل بد سخنم را فروبرند به تنگ .

ظهیر (از شرفنامه ٔ منیری ).


رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.