تواضع نمودن
نویسه گردانی:
TWʼḌʽ NMWDN
تواضع نمودن . [ ت َ ض ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تواضع کردن . فروتنی نمودن : طاهر نزدیک وی [حضرت رضا] آمد سخت پوشیده و خدمت کرد و بسیار تواضع نمود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 136). با مردم بر سبیل تواضع نمودن و خدمت کردن نیکو رفتی . (تاریخ بیهقی ایضاً ص 592). عذری خواهید و تواضعی نمائید تا خداوند سلطان را بر آن دارم که تقرب شما قبول کند. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 592). رجوع به تواضع و تواضع کردن و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.