اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توتی

نویسه گردانی: TWTY
توتی . (اِ) توتک است و معرب آن توطی (کذا) است . (فرهنگ جهانگیری ). مرغ معروف که طوطی گویند. (فرهنگ رشیدی ). طوطی . (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به طوطی شود. || جهاز. کشتی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ). کشتی ، و شاهد آن به نظر نرسید و در قاموس نوتی (به ضم نون ) بمعنی کشتی بان گفته . (فرهنگ رشیدی ). در جهانگیری گفته توتی جهاز وکشتی ، شاهد آن بنظر نرسیده ... (انجمن آرا) (آنندراج ). قسمی قایق که در نیزار سیستان برای حمل مال التجاره از مرداب بکار برند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || جهاز عروس و رخت عروس . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
طوطی . (اِخ ) (مولانا...) در سلک شعراء مشهور قرن نهم هجری انتظام داشت . وی ترشیزی الاصل بود و میرزا ابوالقاسم بابر نسبت به او التفات و عنای...
چل طوطی . [ چ ِ ] (اِخ ) مخفف چهل طوطی که نام کتابی افسانه ای است . نام افسانه ای معروف از مکر زنان که روستایی زادگان باسوادرا بخواندن آن...
چهل طوطی . [ چ ِ هَِ ] (اِخ ) نام کتابی است دارای چهل افسانه که در مدت چهل روز طوطی با گفتن یکی از آنها بانوی خانه را که قصد فساد دارد ...
طوطی صفت. {ط. ط. صِ فَ} (ص مرکب ) آن که منش و رفتار و کردار و حرکات و وجنات و خصوصیات و فروزه های طوطی دارد. مقلد و فرمان بر. آنکه اختیاری از خود ندار...
طوطی دریائی (به انگلیسی: Fratercula arctica (Atlantic puffin)) که گاه در منابع فارسی به خطا اُسکُل نامیده شده به سه گونه کوچک از تیره ماهی‌گیرک گویند...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
طوطی سمرقندی . [ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ملا طوطی سمرقندی . نام وی در تذکره ٔ نصرآبادی آمده که به اسم سلطان بابر معمای ذیل را سروده است ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.