اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توتیای دیده

نویسه گردانی: TWTYAY DYDH
توتیای دیده . [ ی ِ دی دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توتیای چشم . (ناظم الاطباء) :
چشم حورا چون شود شوریده ، رضوان بهشت
خاک پایش توتیای دیده ٔ حورا کند.

منوچهری .


رجوع به توتیای چشم و توتیا و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.