گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تودیع کردن نویسه گردانی: TWDYʽ KRDN تودیع کردن . [ ت َ تُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) وداع کردن . بدرود کردن یکدیگر را : ای کف و دست و ساعدو بازوهمه تودیع یکدگر بکنید. سعدی (گلستان ).رجوع به تودیع شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود