گفتگو درباره واژه گزارش تخلف توزیع شدن نویسه گردانی: TWZYʽ ŠDN توزیع شدن . [ ت َ / تُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پخش شدن . قسمت شدن . پراکنده شدن . پاره پاره شدن : یوسف از زن یافت زندان و فشارمن شوم توزیع بر پنجاه دار. مولوی .رجوع به توزیع کردن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود