اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توس

نویسه گردانی: TWS
توس . (اِخ ) پهلوان مشهور که آن را توس بن نوذر گویند. (فرهنگ رشیدی ). نام پسر نوذر بوده که در دربار شاهنشاه ایران کاوس و کیقباد و کیخسرو اسپهبدی داشته . و وی مردی سرکش و تندخو بوده و به خشونت طبع مشهور بوده چنانکه وقتی کیکاوس با رستم تغیری کرده و به توس گفته که رستم را بر دار کن ، او نیز بی عذر دست رستم را گرفته که بیرون برد... دیگر آنکه هنگام مأموریت به توران به سفارش کیخسرو بایستی از راه کلات جرم نرود زیرا که فرود، برادر کیخسرو که از دخترپیران ویسه بود در آنجا منزل داشت ، مبادا مایه ٔ فتنه و فسادی گردد معهذا از آن راه رفته و فسادی در میان تاخته تا کار بجایی رسید که جنگی بزرگ واقع شد و فرود، کشته گردید... . گویند شهر توس خراسان از ابنیه ٔ اوست . (انجمن آرا) (آنندراج ). خطه ٔ توس بناکرده ٔ اوست و بنام خود مسمی کرده و طوس معرب اوست و متأخرین قطع نظر از تعریب کرده ، به هر دو معنی طوس گویند بجهت دفع اشتباه و ملاحظه ٔ اصل فرس نمی کنند ۞ . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به طوس و یسناص 51 و 55 و فرهنگ ایران باستان ص 249 و 251 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
محمود افشارطوس (مقتول ۲ اردیبهشت ۱۳۳۲) پسر حسینخان شبل السلطنه معروف به باشی برادر مادری مهدیقلی خان مجد الدوله که در سال ۱۳۳۱ خورشیدی از طرف دکتر محم...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.