اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توشه برداشتن

نویسه گردانی: TWŠH BRDʼŠTN
توشه برداشتن . [ ش َ / ش ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از مسافر شدن . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ).مصمم گشتن برای مسافرت . (ناظم الاطباء) :
بفرمود تا توشه برداشتند
همی راه دشوار بگذاشتند.

فردوسی .


بفرمود تا توشه برداشتند
ز یک ساله تا آب بگذاشتند.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.