اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توشه کردن

نویسه گردانی: TWŠH KRDN
توشه کردن . [ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آذوقه ٔ راه کردن . ذخیره کردن . بضاعت ساختن :
توشه از طاعت یزدانت همی باید کرد
که در این صعب سفر طاعت او توشه ٔ ماست .

ناصرخسرو.


تا نبرد خوابت از او گوشه کن
اندکی از بهر عدم توشه کن .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.