تهاون کردن . [ ت َوُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحقیر کردن و اهانت نمودن و غفلت کردن . (ناظم الاطباء)
: گفتند بدین تهاون که بر ایشان کرد و بی نیازیی که از ایشان نمود همگان بصورت ملازمت کنند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص
67).
کو تهاون کرد در تعظیمها
تا که زآن نسیان شد و سهو و خطا.
مولوی .
و از ادای خراج تقاعد می نمایند و تکاسل و تهاون می کنند. (تاریخ قم ص
31). رجوع به تهاون شود.