تهدی کردن
نویسه گردانی:
THDY KRDN
تهدی کردن . [ ت َ هََ دْ دی ک َ دَ ] (مص مرکب ) راه یافتن : و چون خبر واقعه ٔ او به سلطان غیاث الدین رسید تفکر و تحیر به احوال او تهدی کرد و عجز و ضعف تصدی نمود. (جهانگشای جوینی ). رجوع به تهدی شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.