اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تهمت کشیدن

نویسه گردانی: THMT KŠYDN
تهمت کشیدن . [ ت ُ م َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) تحمل تهمت کردن . هموار کردن دروغ و بهتان بر خود :
صد رشک می برم به دماغ اسیر تو
در بزم باده تهمت ساغر زدل کشی .

امیری (از آنندراج ).


دیده امشب همه شب تهمت دیدار کشید
مست حیرت شد و حسرت به رخ یار کشید.

زرکش (از آنندراج ).


در بلای تو مرا چشم بلادیده فکند
می کشد تهمت اینکار دل و بی گنهم .

آصفی (از آنندراج ).


رجوع به تهمت و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.