ته میدانی . [ ت َ هَِ م َ
/ م ِ ] (ص نسبی ) مردم بی سروپا و خانه بدوش . (غیاث اللغات ). جمعی هستند از لوطیان و بی سروپایان که در ته میدان گاه در یک گوشه افتاده می باشند. (بهار عجم از آنندراج ) (از غیاث اللغات )
: سینه چاکان سر کوچه و بازار توایم
ته میدانی نعمت خور دیدار توایم .
میرنجات (ازآنندراج ).