گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تهی چشم نویسه گردانی: THY CŠM تهی چشم . [ ت َ / ت ِ / ت ُ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) کنایه از نابینا و بی بصر. (آنندراج ) : چه می دانند قدر روی نیکو را تهی چشمان نباشد جز گرانی بهره از یوسف ترازو را. صائب (از آنندراج ).|| بخیل و حریص و آزمند و طمعکار. (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود