تهی میانی . [ ت َ
/ ت ِ
/ ت ُ ] (حامص مرکب ) بی مغزی . کم ظرفی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
: پس از این همه مناقب ، خجلم خجل پشیمان
که ثنای خویش گفتن بود از تهی میانی .
نظامی (یادداشت ایضاً).
آن باد که این دهل زبانی
باشدتهی و تهی میانی .
نظامی .
رجوع به تهی میان و تهی و دیگر ترکیبهای آن شود.